دوستی
تو پاکی به پاکی چشم ساران زیبایی چون بهاران تعادلی چون کوهساران دل نشینی چون نغمه ی پرندگان بگذار بگویم از نگاهت که تمامی ندارد تا عمق جان می رود از کلمات که عجب زودی می شکند واز لبخندت غم را می برد آری این نغمه ی پرتو های مهاجر را ترانه ی قمری وغزل بلبل را می شنوم وفقط ترس در قلبم جای کرده که روزی فراق دست هایمان را از یکدیگر جدا سازد.
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |